نویسنده :
واتوواتو
|
|
حوصله هم چیز عجیبیه!گاهی وقتها سر می ره ،گاهی وقتها کم میاری! امروز که حوصلم از همه چیز های تکراری حسابی سر رفته بود با خودم فکر کردم که چرا بعضی چیزها ی حرص در بیار کم کم طبیعی میشن؟ فکر کردم مردهایی که میگن زنها زیاد حرف می زنند هیچ فکر کردن چرا؟هیچ تا حالا بهد از ظهرهای طولانی وخسته کننده تابستونو تو خونه گذروندن؟هیچ تا حالا شده به هر طرف میرن به دیوار بخورند؟هیچ شده تا حالا آرزوی یه مسافرت با دوستان روی دلشون مونده باشه؟ تا حالا شده وقتی حوصله کتاب خوندن ندارن برای سر گرم کردن خودشون مجبور شن یه کتاب لوس و بی مزه رو بخونند؟ تا حالا شده وقتی هوای دویدن وبپر بپر کردن دارن جایی رو برای بازی کردن نداشته باشن؟ تا حالا شده ساعتها جلوی تلویزیون به امید یه برنامه خوب کانال عوض کنند؟ نه خدایی تا حالا شده حرفی برای گفتن نداشته باشن ولی برای اینکه دلشون وا بشه برای صدمین بار راجع به یه موضوع حرف بزنن؟ مگه آدمهای یه خونه چقدر حرف دارن از صبح تا شب به هم بزنن؟چقدر میشه آهنگای ابی رو زیرو رو کرد یا با آهنگای 6 و 8 رقصید؟!چقدر میشه فایلهای کامپیوتر رو الکی وا کنی و ببندی؟ گیرم که یه روز در میون هم بری کلاس نقاشی یا بدنسازی یا چه می دونم زبان که اونم تازه واسه دلخوشی نیست بلکه برای پر کردن اوقات فراغته. اوقات فراغت که چه عر ض کنم ؟!!تنهایی زنها و دخترهای مارو چی یا کی پر میکنه؟کاش مردا که اینقدر خوبند راجع به بعضی چیزهای طبیعی که در باره زنها ساختن یه خورده منصفانه تر فکر می کردن! زنها اگه این بعد از ظهرهای کسل کننده رو هم دور هم جمع نشن و حرف نزنن پس چی کار کنند؟برن سر کوچه واستن؟!!! به نظرتون چطوره دخترهامون هم بعد از ظهرها با (ببخشید ها)دوست پسراشون برن پارکی ، کافی شاپی،
سرزمین عجایبی!!!! یا چه میدونم یه جا که حوصلشون نه کم بیاد نه زیاد!!ها ؟؟! نظرتون چیه؟
|
|
سه شنبه 84/5/4 ساعت 1:35 عصر
|
|
|
|