سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دانش فقط سه گونه است : آیه ای استوار یا قانونی عادلانه و یا سنّتی پایدار و جز آن تنها فضیلت است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

اراجیف نامه
نویسنده :  واتوواتو

بچه ماهی به تور می نگریست

راز این پرده مشبک چیست؟

پدر و مادر مرا هم با خود برد

راستی این فرشته ما نیست؟

تا به کی همچون لاک پشتی پیر

روز و شب یکنواخت باید زیست

میروم از حصار این تکرار

تا بدانجا که آسمان آبی است

میروم اوج را ولی باید

سخت بر حال لاک پشت گریست

ساعتی بعد آن سوی برکه

رقص آتش غروب یک ماهی است

اینه!

فکر نکنید هر کی از راه رسید فرشته است!!


چهارشنبه 84/4/29 ساعت 11:33 صبح
نویسنده :  واتوواتو

هیچکس من سلام

چند وقته که میخوام برات نامه بنویسم ولی نمیشه.تو که یادت نرفته یکی هست اینور دنیا که به یادش مونده اسمت؟ اسمت،خاطره هات ،رویاهات،عشقت!

خیلی دلم برات تنگ شده .کاش می اومدی که ببینمت یا می اومدم که ببینمت.اونجا اون طرف دنیا چه خبره؟اینجا که قهرن  سینه ها با مهربونی.نمی دونی چقدر خسته ام .کاش شونه هات مرهم هق هق های من بودند.نمی دونی چقدر از تنهایی خسته شدم.نمیدونی نگاه آدمای اینجا چقدر سرده،نمی دونی که حرفاشون مثل خنجر تو دلم میشینه.کی میخوای فاصله ها رو از بینمون برداری؟دلم به تو خوشه.بهت میرسم، میدونم. باهات سر خودت  شرط میبندم و وقتی  بهت رسیدم میبینی که هیچ آرزویی محال نیست.

شاید این نامه هم به دستت نرسه ولی من بازم برات نامه مینویسم.قول مید م...


سه شنبه 84/4/28 ساعت 5:59 عصر
نویسنده :  واتوواتو
یه روزی ماهی یاد تو ،تو تنگ دلم این طرف و اون طرف می رفت . وقتی بالا  و پایین میه روزی ماهی یاد تو ،تو تنگ دلم این طرف و اون طرف می رفت . وقتی بالا  و پایین می پرید دلم  می لرزید .توی تنگ دل من بود که یاد تو زنده مونده بود .هر شب و هرشب حباب های کوچیک وگرد دلمو قلقلک میدادند که بهت فکر کنم و پیش خودم بگم که دوست دارم و حس کنم که عشق ، تو همه رگهای تنم جاریه. ماهی کوچولوی تو هم خونه قشنگشو دوست داشت وهیچ وقت از اون بیرون نمیرفت.تا اینکه ماهی کوچولو به فکر رهایی افتاد و فکر کرد اونجا اسیره.رفتن تو تنگ ماهی رو شکست . رفتی .خیلی برات ساده بود .تنگ دل من شکست .ماهی کوچولوی یاد تو هم توی این تنگ شکسته کم کمک میمیره .... یاد تو هم می میره ....یاد تو هم می میره .... فراموشت میکنم....مطمئن باش. به همون سادگی که رفتی....
سه شنبه 84/4/28 ساعت 5:47 عصر
نویسنده :  واتوواتو

از پیشم رفتی ...خیلی ساده وبی بهونه .اما شمعدونی ها نه دق کردند و نه حکایت عشق تو رو به مرغ عاشق گفتند.راستسش رو بخوای از حکایت عشق تو کسی خبر دار نشد،واسه همین کسی چیزی نگفت ؛اما خودم شک کردم که عشقت واقعی بود.دلتنگی هام رو به باد گفتم ،قاصدک ها هم فقط خندیدند،نمی دونم چه چیز این عشق براشون خنده دار بود ؟رفتی ؛سخت بود؛اما سر به بیایون نزدم،هیچ گل شقایقی رو هم روخاک مجنون نذاشتم البته شک دارم که اصلآمجنونی وجود داشته باشه 

بگذریم ؛اینها رو نمی نویسم که تلافی کنم یا بهت بگم که مهم نبودی،بودی.

اینطوریها هم نبود که بهت فکر نکنم ولی کاش می فهمیدی که اون روز هاچقدر دوست داشتم،کاش می فهمیدی ...

رفتی ؛دروغ نگفته باشم گریه هم کردم ولی بین خودمون بمونه .

رفتنت هم مثل اومدنت عجیب بود ومن چقدر ساده بودم که همه سییب هایی رو که بهم میدادی میخوردم!

رفتی... برو...برو اونجا که دلت میخواد؛اما کاش می دونستی که چه عشقی روبه پات ریختم  و چه عشق نابی نصیبت شده بود.

رفتی ؛اما دلت اومد؟

برو...خیالت راحت باشه.گفتم که! هیچ کس نفهمید،نه شمعدونی ای در کار بود،نه مرغ عاشقی ،پنجره ها هم طبق معمول بسته اند....  


شنبه 84/4/25 ساعت 10:46 عصر
نویسنده :  واتوواتو

وقتی که دیگر نبود

من به بود نش نیازمند شدم

وقتی که دیگر رفت

من به انتظار آمد نش نشستم

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست  بدارد

من او را دوست داشتم

وقتی او تمام کرد

من شروع کرد م

وقتی او تمام شد

من آغاز شد م

و چه سخت است

تنها متولد شدن

مثل تنها زندگی کردن

مثل تنها مردن!

 

دکتر علی شریعتی


شنبه 84/4/25 ساعت 6:53 عصر
نویسنده :  واتوواتو

اینم ادامه نوشته های فمنیستیه!

خطر!!! خطر!!!

این نوشته ها برای آقایونی که قلبشون ضعیفه یا با باطری کار می کنه اصلاَ مناسب نیست . همچنین خوندنش برای آقایونی که خیلی مرد سالار هستند توصیه نمیشه(از من گفتن بود ،اگه سکته کردین به من ربطی نداره!!!!!!!)

 

آب نیست

آیینه نیست

سهراب دیگر نیست تا فکر این آب روان باشد

تا فکر این باشد آب را گل نکنند

مردان این دوران

آب را گل آلوده تر می خواهند

ای وای...

آنها تمام حرفشان این است:

از آب گل آلوده بهتر میتوان ماهی گرفت

حتی سیاووشان این دنیا

در فکر صد سودابه اند هر روز

اسطوره ای بس تلخ و نفرت بار

در سوگ عشق، درعصر تنهایی

من یک غزل

نه!

شهنامهء اند وه خواهم داشت

آد م به نام عشق تسلیم سیب سرخ حوا شد ولی

افسوس و صد افسوس

مردان این بهشت آدم نمیشوند!!!!!!! 

 

شعر از : وا تو- وا توی کوچک

 


سه شنبه 84/4/21 ساعت 3:18 عصر
نویسنده :  واتوواتو

اونچه عوض داره گله نداره!!!!

چند وقت پیشها  یه شعر به دستم رسید که احتمالاَ شاعرش یه آقای شکست خورده در عشق ِ ضد فمنیست مرد بزرگ بین !! بود . شعرش چی بود ؟ الان می گم:

"گیرم که سپیده یا که شبنم باشد                    یا اینکه خدیجه یا که مریم باشد

آنگونه هیچ مرد حوا  نشود                        من هیچ زنی ندید م آد م باشد"

بله ! عزیز دل برادر ! این آقای به ظاهر محترم، خوب با کلمه ها بازی کرده .اما بنده هم بیکار ننشسته و نه برای دفاع از جامعه نسوان بلکه برای نجات بشریت از این گونه تفکر های متحجر !!!  چند بیتی تراوش کرده ام (تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل!):

آری به حقیقت هیچ زن آدم نیست                    تصویری بدیهی است مسلم بشود

حتی نتواند که در این عصر یخی                     حوای زمین یا که مریم بشود

مردان جهان ما حوا نشدند                            این نیست مصیبت که ماتم بشود

گفتی که ایهام شود باعث شر                          می گویمت این را به جهنم بشود!

تو مرد ندیدی که حوا بشود                            من مرد ندید م که آد م بشود!!!

 

                               مخلص شما : واتو- واتو

 


سه شنبه 84/4/21 ساعت 3:12 عصر
نویسنده :  واتوواتو

تلویزیون دوباره فیلم"مسیر سبز"رو نشون داد.البته نمیدونم چه فکری پیش خودشون کردند که نصف فیلم رو حذف کردند .(حرص آدم در میاد!)چقدر این فیلم قشنگه ؛مخصوصآ اونجایی که "پل"داره با "جان کافی " برای آخرین بار حرف میزنه:

خسته ام رئیس، خسته از تنها سفر کردن ،مثل یه چلچله تنها زیر بارون ،خسته از این که هیچکس رو نداشتم که ازم بپرسه از کجا اومد م و به کجا میرم.(الهی من بمیرم!!!)

خیلی قشنگه ،محاله که این قسمتش و ببینم و گریه نکنم. واقعاَ چرا ما آدما عشق و از زندگیمون حذف کردیم؟چرا همدیگه رودوست نداریم ؟یا اگه دوست داریم به خاطر منافع خودمونه. تنهایی هم عجب دردیه.وقتی تنهایی غمهای دنیا برات سنگین تره ،زیبایی هاش هم برات کم رنگ تره.چرا آدمای دنیا تنها میمونن؟پس این همه آدم تو این دنیا چی میخوان ؟دنبال چی می گردن؟چرا تنهایی های ما با این همه آدم پر نمیشه؟دلهای تنها ،دلهای پر غصه که هیچکس رو ندارن.

یه جمله قشنگ هم  آخر فیلم داره که میگه: "همه ما به مرگ مد یونیم." واقعاَ راست میگه . بعضی وقتها فقط مرگه که میتونه به همه دردها وحتی تنهایی ها پایان بده.

چقدر بده که مسیر سبز بعضی آدمها فقط پر از تنهاییه!


دوشنبه 84/4/20 ساعت 6:10 عصر
نویسنده :  واتوواتو

همیشه شروع کردن یه نوشته از نوشتن اون سخت تره...

اما با وجود این ما چند سا له که می نوسیم ... می نویسیم وباز می نویسیم فکر کنم سال 76 بود که شروع کردیم به اراجیف نوشتن ! از همه چیز نوشتیم ، از شادیها ،از دلتنگیها، از دوری ها و جداییها ، شعر گفتیم ، حرص خوردیم ، از دست بعضی ها و بعضی وقتها از دست خودمون گله کردیم و خلاصه بی دلیل و با دلیل نوشتیم کاغذ سیاه کردیم ،عاشق شدیم و عشق نوشتیم ، حالا  نوبت اینجاس،خوب دیگه ! دنیای تکنلرژی !!!

رو ما هم اثر گذاشته!

ما باز هم می نویسیم...از همه چی...


یکشنبه 84/4/19 ساعت 8:44 عصر
نویسنده :  واتوواتو

سلام ما اومدیم راستش اسم اصلی این سایت (اراجیف نامه فی الوجود الهپروت عن العالم القشنگ بالجهان المجنونات ) است

ما به زودی با اراجیف های زیبا و گشنگ در خدمت شما خواهیم بود


جمعه 84/4/17 ساعت 1:46 عصر
<      1   2      

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
استاد محترم
[عناوین آرشیوشده]
فهرست
13545 :کل بازدیدها
18 :بازدید امروز
0 :بازدید دیروز
درباره خودم
اراجیف نامه
حضور و غیاب
لوگوی خودم
اراجیف نامه
لوگوی دوستان
لینک دوستان
تشریف بیار تو
همه چیز راجع به کامپیوتر
" H O R I Z O N "
Iranian Music
تشریف بیار تو
اشتراک
 
آرشیو
پاییز 1384
تابستان 1384
طراح قالب